علیرضا براری، دکتری جامعه شناسی بررسی مسائل اجتماعی ایران
از دیر باز بین مفهوم شهر به عنوان فضایی اجتماعی و جرم، ارتباط تنگاتنگی بوده است. شهر به لحاظ توسعه درونی و کارکردهای متنوع و جدید آن، پدیدهای کاملا نوین تلقی میشود. امروزه زندگی شهری دشواریهایی را برای انسان پدید آورده است. یکی از این دشواریها، مسئله جرم و راههای مقابله با آن است. جرائم شهری در روال عادی فعالیتهای انسانی اختلال ایجاد کرده و یک تهدید برای سازوکار طبیعی و هنجارهای زندگی شهری است. این تهدیدها، امنیت افراد را در جامعه که به مفهوم کلی، آزادی و رهایی از ترس و خطر و احساس ایمنی از هر گونه تهدید است به چالش کشیده و به گسترش ناامنی در جامعه دامن میزند.
حوزه عمومی، فضایی است که مهمترین تعاملات در آن شکل میگیرد. فضایی که بسیار تحت تاثیر فضای جنسیتی حاکم بر اجتماع جامعه است و واقعیت زندگی روزمره ما را فرم میبخشد. امنیت عمومی شهروندان از مهمترین شاخصهای کیفیت فضا در حوزه عمومی است و فضای شهری امن، فضایی است که امنیت و آسودگی خاطر شهروندان را فراهم آورد. ترس از جرم و جنایت، از مسائل مهمی است که دسترسی به مکانهای عمومی را کاهش میدهد و تعامل با این مکانها را محدود میکند. ترس از جرم، وابسته به وضعیت فضای شهری است به این معنی که ساختار شهری، کیفیت محلات و خیابانها، از بین رفتن و نبودن اخلاق مدنی و فقدان سازوکارهای بازدارنده جرم، زمینه ترس از جرم را بیشتر میکند. ترس از جرم یعنی یک فرد در فضای عمومی، ترس از بزهدیدگی و جرم یا مورد تعرض رفتارهای غیر مدنی و خشونت واقع شدن دارد. احساس امنیت و نگرانی از وقوع جرم، جزئی از مسائل اجتماعی است (بانیستر و فیف،۲۰۰۱). ایده امنیت انسانی که در آن آحاد جامعه بشری، حریم خویش را از هر گونه تعرض تهدیدی، آزاد، رها و ایمن حس کنند، آرمان والایی است که انسان ها همواره در انتظار نیل به آن هستند. مسئله امنیت اجتماعی و عوامل و موانع آن از جایگاه مهمی در همه جوامع برخوردار است. از دیگر سو، این مفهوم با تمام حوزههای فعال زندگی فردی و اجتماعی سروکار دارد. امنیت اجتماعی در بستر جامعه شکل میگیرد و هدف آن حفظ و تداوم و تکامل شرایط قابل پذیرش برای گروهها و افراد است و از این جهت تضمین امنیت و آرامش در اجتماعات انسانی، لازم و ضروری است، چرا که حیات انسان در گرو آنهاست و اختلال در ساز و کار آنان موجب ناامنی و پریشانی احوال فردی و جمعی خواهد بود. مازلو در سلسله مراتب نیازها، احساس امنیت را پس از ارضای نیازهای اولیه قرار میدهد(کاهه،۲۰۰۵). در این میان، یکی از اقشار آسیبپذیر در برابر ناامنی اجتماعی، زنان جامعه هستند.
سوالی که اکنون مطرح است، اینکه ترس و ترس از جرم چیست و چه ماهیتی دارد و چگونه میشود آن را تعریف کرد؟ ترس یکی از نام آشناترین واژههایی است که هر فردی به طور غریزی از بدو تولد تا زمان مرگ، آن را به هر شکلی تجربه میکند. این واژه که معادل انگلیسی آنFear است، غالبا با واژههای دیگر، همچون Phobia اشتباه گرفته میشود. در واقع میتوان گفت ترس یک مفهوم اجتماعی است که پیوندهای غریزی با انسان دارد. ترس از جرم میتواند بسته به جغرافیا، فضای کلی حاکم بر جامعه، فرهنگ، و شرایط مختلف مختلف اجتماعی، اشکال متفاوتی داشته باشد. مفهوم ترس یک رابطه مستقیم و غیر مستقیم با بیرون از فضای ذهنی انسان، یعنی جامعه دارد. ترس، مفهومی است که همیشه متوجه یک چیز بیرونی است، که میتواند شامل یک شئ مشخص باشد، مانند ترس از مورد شلیک گلوله قرار گرفتن یا ترس از تصادف کردن، و یا میتواند شامل یک مفهوم فرهنگی به مانند آبرو در جامعه باشد. ترس، از آغاز پیدایش بشر تاکنون، همواره یک همراه همیشگی آدمیان در جامعه انسانی بوده است که کیفیت زندگی اجتماعی و رفتاری و کنشی انسان را در روابط اجتماعی، تحت الشعاع خود قرار داده است. به این معنی، افزایش یا کاهش میزان ترس میتواند کیفیت زندگی ما و کنشگری ما را در اجتماع، تحت تاثیر خود قرار دهد.
مفهوم ترس، همچون سایر مفاهیم علوم اجتماعی، در نحلههای فکری مختلف، معانی و تعاریف متفاوتی داشته و نمیشود این گونه بیان کرد که اجماع نظری در خصوص مفهوم ترس، وجود دارد. از این رو، متفکران بسته به وابستگی فکری که به یک مکتب دارند، تعاریف متنوعی از آن ارائه کردهاند. عدهای ترس را به نبود احساس امنیت اجتماعی تعریف کردهاند و بعضی دیگر نیز به مانند هوگ، ترس را یک مفهوم مجرد (واحد) و یکدستی ندانسته، بلکه از دیدگاه او، ترس، مجموعه بسیار پیچیدهای از نگرشها و احساسات است (ویلیامز[۱] و همکاران، ۲۰۰۰؛ به نقل از ربانی، ۱۳۸۷). از نظر فرارو و لاگرانگ[۲] ترس از جرم پاسخی است هیجانی و مبتنی بر اضطراب و وحشت، نسبت به جرم یا نمادهای مرتبط با جرم در ذهن افراد (نیکوکار،۱۳۹۲، ۱۹۲). این تعریفی است که فرارو در پژوهش خود آن را ارائه کرده است. گارفالو با لحاظ کردن عناصر و مؤلفههایی که توسط سایر محققان شناسایی شده، تعریف جامعی از ترس از جرم ارائه کرده و آن را واکنشی احساسی در نظر گرفته، که ویژگی بارز آن احساس خطر و اضطراب ناشی از تهدید به آسیب فیزیکی است؛ تهدیدی که فرد آن را برآیند برخی از اشکال جرم در محیط پیراموناش میداند. وار ترس از جرم را از تلقی خطر، متمایز کرده و آن را به صورت احساس خطر یا بیم ناشی از آگاهی از خطر با چشم داشت از آن تعریف میکند که شامل مجموعهای از وضعیتهای عاطفی، نگرشها یا برداشتها (بی اعتمادی به دیگران، اضطراب، تلقی از خطر، ترس از غریبهها، نگرانی از وخامت اوضاع محل یا افول اخلاقیات ملی) است (سیلورمن و دلاگوستینا[۳]، ۲۰۰۱؛ به نقل از ربانی، ۱۳۸۷).
به باور فرارو (۱۹۸۷) ترس از جرم نه تنها به محیط پیرامون بستگی دارد، بلکه به رابطه فرد با محیط و افراد ساکن در محیط نیز وابسته است. آنچه افراد در محیط انجام میدهند، میبینند یا با آن مواجه میشوند و نیز چگونگی واکنش او به این موارد به دانش فرد درباره محیط بستگی دارد (بنیستر[۴]، ۱۹۹۳؛ به نقل از نیکوکار، ۱۳۹۲، ۱۹۲). بنابراین مردم برای رسیدن به اطلاعات درباره وضعیت جامعه محلی خود، ارزشها و هنجارهای افراد ساکن در آن و افرادی که از در فضای عمومی حضور دارند را زیر نظر میگیرند. این اطلاعات برای نتیجهگیری درباره مقاصد و احتمالات، میزان جرم، خطر بزهدیدگی فردی مورد استفاده قرار میگیرند. زمانی که فرد جرم را محتمل و ممکن میداند، این مسئله بر حس فردی نسبت به کنترل و پیامدها تاثیر میگذارد. در واقع افرادی که حس آسیبپذیری شدید دارند یعنی خود را یک هدف یا بزهدیده احتمالی میدانند، کنترلی بر شرایط احساس نمیکنند و پیامدهای احتمالی را شدید میدانند و در بیشتر مواقع نسبت به جرم ترس دارند، به ویژه اگر کارهای محتاطانه آنها در مدیریت حس آسیبپذیری، مفید واقع نشود (نیکوکار،۱۳۹۲، ۱۹۶).
با توجه به مقدمه بالا و پرداختن به چیستی و ماهیت ترس و ترس از جرم، اکنون به بررسی تاثیر ترس از مورد جرم واقع شدن در میان زنان در شهر میپردازیم. ترس از جرم در میان زنان به یک نگرانی عام در سطح جوامع دنیا تبدیل شده و سبب گردیده تا صاحبنظران و محققان در حوزههای مختلف، به ریشهیابی و تحلیل مسئله و ابعاد مختلف آن بپردازند. تحقیقات نشان میدهد، علیرغم اینکه زنان به میزان کمتری قربانی جرائم مختلف میگردند، اما ترس بیشتری را به لحاظ ذهنی تجربه میکنند و در حیات اجتماعی خود احساس ناامنی بیشتری را نسبت به مردان دارند. یکی از شاخصهای مهم این مفهوم، ترس از جرم میباشد. از نظر بسیاری از محققان ترس از جرم به طور خاص، مسئلهای شهری است که تأثیر قابل توجهی بر نارضایتی شهری دارد .از طرف دیگر ترس از جرم در همه یکسان نمیباشد. طبق نظر استانکو (۱۹۹۲) زنان به طور ثابت سه برابر بیشتر از مردان میترسند.
معمولا، زنان از مزاحمتهای خیابانی، زیاد در هراس هستند. مزاحمتهای خیابانی عرصه عمومی را برای زنان به محیطی ناامن تبدیل میکند(باومن،۱۹۹۳: ۵۱۹). ترس، آشکارترین واکنش غریزی و اجتماعی نسبت به جرم در شرایطی ناامن است. ترس میتواند شامل اجتناب از اجتماع یا دوری از عوامل تهدیدکننده باشد. ترس از جرم همان احساس ناامنی است که فرد در پاسخ به نشانههای بینظمی و عدم کنترل در جامعه که آن را تجربه میکنند و مسئله جنسیت بر روی ترس از جرم بیشترین اثرگذاری را دارد(فرورو،۱۹۹۵).
امروزه با وجود آنکه زنان ایرانی در خیابانها حضور دارند، هنوز فاصله زیادی تا حضور راحت و بدون احساس ناامنی، برای آنها وجود دارد. بعضی از فضاهای عمومی، به خصوص در مناطق خاصی از شهر، به شدت تحت سلطه مردان قرار دارد. زنان در فضاهای شهری با خطراتی ازجمله دزدی و کیفقاپی، گم شدن، متلکپرانی و انواع مختلف آزارهای جنسی (دیداری، کلامی و رفتاری) مواجه میشوند. عکسالعمل مورد پذیرش عموم در مواردی که زنی مورد آزار جنسی، کلامی، فیزیکی قرار میگیرد، مداراست که خود باعث تقویت احساس ناامنی و آسیبپذیری در فضاهای عمومی میشود.
توجه به این نکته ضروری است که ترس از جرم، تأثیرات و محدودیتهایی را در رفتارهای اجتماعی بانوان در فضاهای شهری به دنبال دارد، که از آن جمله میتوان به خارج نشدن بانوان از منزل پس از تاریک شدن هوا، کاهش فرصتهای رشد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و افزایش وابستگی زنان به مردان و ایجاد دید کلیشهای به زنان به عنوان موجودات ضعیف و ناتوان اشاره کرد. بنابراین، بسیار این نیاز در فضای شهری برای نیمی از کنشگران فضای شهری، احساس میشود که مسئولین و سیاستگذاران شهری، با طراحی فضای شهری به فرم امن، فضا و حوزه عمومی امنتری را برای زنان جامعه رقم بزنند تا کنشگری آزاد و برابر در بین همه کنشگران عرصه حوزه عمومی، فراهم گردد و بتوانیم شاهد پویایی و مشارکت منطقی و فعالیت بیشتر در فضای اجتماعی برای تعالی باشیم.
-ربانی خوارسگانی، رسول و همتی، رضا (۱۳۸۷) تبیین جامعهشناختی ترس از جرم، مطالعه موردی شهروندان زنجانی، مجله جامعهشناسی ایران، دوره نهم، شماره ۳ و ۴، پاییز و زمستان ۱۳۸۷٫
-نیکوکار،حمیدرضا، همتپور،بهاره (۱۳۹۱) ترس از جرم، تهران، بنیاد حقوقی میزان
-Kahe, A (2005).The Article Series of Social Safety Festival”.
– Bannister, J. & Fyfe, N (2001). Fear and the city. Urban studies.38 (5-6).
-Bowman, C. G. (1993). Street harassment and the informal ghettoization of women. Harvard Law Review, 106, 517–۵۸۰
-Ferraro, K.F (1995). Fear of crime: Interpreting victimization risks. Albany. NY: SUNY Press.
[۱] Williams
[۲] Fararu & LaGrange
[۳] Silverman & Della-Giustin
[۴] Bannister