اتوماسیون و تأثیر آن بر رفتارهای کلان اجتماعی: پویایی صنعتی یا گسترش نارضایتی اجتماعی

ناخدا یکم عادل تبری

اقتصاد اجتماعی

منابع تولید در علم اقتصاد شامل مواد اولیه، سرمایه و نیروی انسانی هستند. « تولید عبارت است از هرگونه فعالیت و کار که عنصر یا عناصری از طبیعت را به مصرف انسان نزدیک کند.» (۱).

آنچه که امروز مورد توجه است تغییر رویه‌های تولیدی و ورود شیوه‌ها و مکانیسم‌های نوین در این حوزه است؛ شیوه‌هایی که علی‌رغم دارا بودن توجیهات علمی در افزایش بهره‌روی بنگاه‌های اقتصادی، قادر به فروپاشی بنیان‌های زیستی نیروی کار هستند.

از یک سو گذر زمان و افزایش جمعیت کرۀ زمین (نزدیک به ۸ میلیارد نفر) و از سوی‌دیگر افزایش تولید کالاهای مصرفی با هدف قیمت‌تمام‌شدۀ پایین‌تر و  فروش بیشتر موجب افزایش مصرف تصاعدی مواد اولیه و محدود کرۀ زمین هستند. علاوه بر این بهره‌گیری روزافزون بنگاه‌های تولیدی از اتوماسیون صنعتی(انجام فعالیت‌های تولیدی به‌صورت خودکار با کاهش و یا حذف عملکرد نیروی انسانی)  در راستای کاهش هزینه‌ها و افزایش تولید قابل توجه‌است.

در نگاه اول بهره‌گیری از اتوماسیون صنعتی منطقی می‌نماید؛ زیرا تولید بیشتر، قیمت پایین‌تر و وفور کالاهای مصرفی در بازار با افزایش مزیت‌های رقابتی را به‌همراه دارد. اما اگر با رویکردی کلان به‌نقش اتوماسیون صنعتی در جوامع بشری بپردازیم، آن را عاملی در کمرنگ‌شدن نقش منبع نیروی انسانی و پررنگ‌شدن نقش سرمایه در تولید می‌یابیم. در این بستر، تولیدکننده با افزودن سرمایۀ بیشتر در بنگاه تولیدی خود و خرید ماشین‌آلات، ربات و… مشاغلی را که سابقاً توسط نیروی انسانی انجام می‌شده‌است به ماشین‌ها واگذار می‌کند. در این فرآیند روز به روز شاغلین بیشتری از چرخۀ تولید خارج می‌شوند؛ شاغلینی که به خیل عظیم بیکاران افزوده می‌شوند. در حقیقت از سه منبع اصلی تولید در اقتصاد، نقش نیروی انسانی و به‌طور اخص امکان نقش‌آفرینی طبقۀکارگر کاهش پیدا می‌کند و سرمایه میدان‌دار اصلی تولید می‌شود. علاوه بر این در این فرآیند، سرعت مصرف مواد خام موجود در کرۀ زمین با شتاب و رشد بیشتری همراه می‌شود. با تولید روزافزون محصولات مصرفی که پس از مدتی عمر آن‌ها پایان می‌یابد و به زباله تبدیل می‌شوند، انسان و زیست‌بوم او درگیر حجم عظیمی از زباله‌های مصرفی و صنعتی می‌شوند.

مدافعین بهره‌گیری از اتوماسیون صنعتی در دفاع از آن به‌اهمیت نیروی انسانی بر نظارت و کنترل اتوماسیون اشاره می‌کنند. اما آن‌چه که در این خصوص قابل توجه‌است نیازمندی بخش نظارت اتوماسیون صنعتی به تعدادی بسیار کمتر از نفرات نیروی انسانی است. به‌گونه‌ای که یک نفر قادر به انجام عملکردهای ده‌ها نفر با بهره‌گیری از ماشین خواهد بود و این دستاورد در کشورهایی با جمعیت بالای بیکاران قابل تأمل است.

بنگاه‌های تولیدی کارگر محور مانند صنایع اتومبیل‌سازی، نساجی، کشاورزی، کشتی‌سازی، تولیدات لوازم خانگی و غیره که در گذشته‌ای نه چندان دور بخش عظیمی از کارگران را مشغول کرده بودند و شهرک‌های کارگرنشین فراوانی در اطراف این صنایع ایجاد شده بودند، در سه چهار دهۀ گذشته به‌تدریج خالی از کارگر شده‌ و ماشین‌ها با سرعت و دقت بالاتر وظایف نیروی انسانی را بر عهده گرفته‌اند. بر این‌اساس تولید کنندۀ امروز با افزودن سرمایه و خرید ماشین به نیروی انسانی کمتری نیاز دارد. این امکان فی‌نفسه مخرب نیست و در کشورهای پیشرفتۀ صنعتی قادر است موجب فراغت بخشی از نیروی کار و پرداختن آن‌ها به حوزه‌هایی نوین باشد. اما در کشورهایی با تراکم بالای جمعیت و اقتصادی بحران‌زده اتوماسیون صنعتی چه پیامدهایی خواهد داشت؟

اشتغال و در مقابل آن بیکاری دارای پیامدهای اجتماعی و نیز روانشناختی هستند. اشتغال و کسب درآمد موجب افزایش سرمایۀ اجتماعی، عزت نفس و امید به آینده و از ارکان سلامت اجتماعی و روانی است.

از نگاه وایتفورد (۲) «امروزه عوامل تعیین‌کنندۀ اقتصادی-اجتماعی سلامت بررسی شده‌اند و شواهد مستندی وجود دارد که هرچه افراد به لحاظ اجتماعی منزوی‌تر باشند، از سلامت روانی کمتری برخوردارند و به عکس، هرچه پیوستگی اجتماعی در جامعه بیشتر باشد، آن جامعه سالم‌تر خواهد بود.» (۳).

اشتغال نیروی کار موجب احساس تعلق بیشتر آن‌ها نسبت به جامعه، شهر و کشورشان است. در موقعیتی که خیل بیکاران حاصل از اتوماسیون صنعتی، با آینده‌ای مبهم و عزت‌نفس پایین در جامعه حضور یابند، اثرات مخرب آن مانند سرقت، مصرف مواد مخدر، بی‌اعتنایی به جامعه، احساس خشم و انتقام نسبت به دارندگان سرمایه و غیره به‌نحو فزاینده‌ای گسترش می‌یابد. این وضعیت در سطح کلان باعث مهاجرت‌های درون‌مرزی و برون مرزی می‌شود و ناهنجاری‌های اجتماعی یادشده در بین مهاجران به‌مراتب مشهودتر است.

درست‌است که بنگاه‌های تولیدی کارگر محور با مسائلی مانند بیمه، اعتصابات کارگری، اغتشاشات درون‌سازمانی برآمده از تنگناهای اقتصادی، تفکرات قومی و مذهبی و سایر باورهای  گروه‌های کارگری مواجه هستند(در مباحث مدیریت رفتارهای سازمانی به بسیاری از ناهنجاری‌های گروه‌های نیروی انسانی اشاره شده است)، اما در همین بستر به‌ظاهر پرمسأله شاغلین در سطح اجتماعی از کنش‌های بهنجارتری برخورداند و بالندگی بیشتری دارند. اما با تصاحب مشاغل آن‌ها توسط اتوماسیون صنعتی علی‌رغم رهایی بنگاه تولیدی از مسائل جامعۀ کارگری و نیروی انسانی که با تزریق سرمایه و خرید ماشین‌آلات محقق می‌شود تخاصمات، کشمکش‌ها، خشونت و ناهنجاری‌های موجود با شدت بیشتری به عرصۀ کلان اجتماعی انتقال می یابد و باعث ناهنجاری‌های بیشتر در دراز مدت می‌گردد.

در کنار این ناهنجاری‌های عمومی، سرمایه‌دار با دارا بودن سرمایۀ بیشتر قادر است میزان تولیدات خود را در مدت زمان مشابه افزایش دهد.  این امکان موجب بالارفتن سود حاصله و اختلاف طبقاتی بیشتر است؛ به‌این معنا که نیروی کار با از دست‌دادن مشاغل خود فقیرتر و سرمایه‌دار با افزودن سرمایه ثروتمندتر می‌شود و همزمان با تولید بیشتر و ارزان‌تر، فروش خود را افزایش می‌دهد. در این فرآیند میزان مصرف جامعه نیز همزمان افزایش پیدا می‌کند که موجب فقر منابع خام کرۀ زمین و افزایش زباله‌های خانگی و صنعتی است.

تأثیر اتوماسیون بر شیوه‌های تولید کشاورزی نیز قابل توجه‌است. در گذشتۀ نه چندان دور زمین‌های کشاورزی و دامداری مملو از کارگران و کشاورزانی بودند که از محصولات حاصل از زمین کشاورزی و یا دامداری امرار معاش می‌کردند. اما امروزه مزارع بزرگ کشاورزی با تعداد نفرات اندک نیروی انسانی مسلط به کار با ماشین‌ها اداره می‌شوند. ماشین شخم می‌زند، می‌کارد، وجین می‌کند، آبیاری می‌کند و برداشت می‌کند. مشاغل کشاورزان و دامداران توسط ماشین بلعیده شد و موجی از مهاجرت روستاییان به شهرها و جذب آن‌ها توسط بنگاههای صنعتی مانند خودروسازی، نساجی و سایر کارخانه های تولیدات صنعتی اتفاق افتاد. این موج مهاجرت در برهۀ صنعتی شدن جهان در شرایطی رخ داد که جمعیت جهان به سختی به ۴ میلیارد نفر می‌رسید.

اینک با اتوماسیون صنایع تولیدی و بلعیده شدن مشاغل کارگری در بنگاه های تولیدی کارگر محور و همزمان رشد جمعیت جهان به نزدیک ۸ میلیارد نفر، به‌خوبی می‌توان دریافت که حاصل این بیکاری‌های عظیم و گسترده چه تأثیری بر رفتارهای اجتماعی شهروندان خواهد گذاشت. با روند رو به رشد اتوماسیون در چند دهۀ آینده بسیاری از مشاغل فعلی انسان‌ها محو خواهند شد. ممکن است در دهۀ آینده شغل‌هایی چون رانندگی، خلبانی، کشاورزی و حتی پزشکی محدود و اندک شوند و ماشین‌آلات و ربات‌ها قادر به انجام این وظایف برای صاحبان سرمایه بدون نیاز به نیروی کار انبوه خواهند بود. حتی در آینده‌ای نه چندان دور ارتش‌های جهان نیز که امروز بخش عظیمی از نیروی انسانی را به‌کار گرفته اند، محدود به تعداد معدودی متخصص با انبوهی از ماشین و ربات خواهند شد.

چشم‌انداز آیندۀ جوامع در چنین بستری به‌طور حتم با یک دیگر متفاوت خواهد بود و کشورهای جهان بنا بر مقتضیات خاص اقتصادی، اجتماعی و جمعیت‌شناختی خود پیامدهای متفاوتی را تجربه خواهند کرد.

از سیاست‌گذاری‌های متناسب با مختصات جمعیت‌شناختی و اقتصادی در مواجهه با اتوماسیون صنعتی،  می‌توان به کشورهایی مانند چین و هندوستان درچند دهۀ گذشته اشاره کرد که برای حفظ موقعیت نیروی کار و عزت نفس کارگران از ماشین کمتری استفاده میُکردند. در دهۀ هفتاد میلادی یکی از ایرانیان دانشجو در هندوستان از مواجهۀ خود با انبوه کارگران ساختمانی می‌گفت. این‌که ساختمان‌های بلند شهر توسط انبوهی از کارگران ساخته می‌شد و حتی برای بردن ملاط به طبقات فوقانی کارگران به مثال مورچگان درصف، در حرکت بودند و با گذاشتن ظرف‌های ملاط بر دوش و یا سر آن‌ها را به بالا حمل می‌کردند. او پس از مدتی که پرسشگرانه شاهد این روند بود، از مهندس مسئول پروژه پرسید که چرا جرثقیلی نمیخرد تا هم کار سرعت پیدا کند و هم این کارُگران روزانه کارهای طاقت فرسا انجام ندهند؟ در پاسخ شنیده بود که:” در این‌صورت آیندۀ این هزاران شهروند هندی که با دسترنج‌شان خانواده‌های خود را تأمین می‌کنند چه‌خواهد شد؟ درست است که برای من اقتصادی تر و راحتترُ خواهد‌بود تا با جرثقیلی کار را انجام دهم، ولی اثرات مخرب بیکاری این هزاران نفر ضرری بیش از سود حاصل از جرثقیل برای جامعه خواهد داشت.”

با این‌وجود حتی این کشورها نیز در مسابقۀ نفس‌گیر رشد اقتصادی و تولید بیشتر به اتوماسیون صنعتی روی آوردند. در نگاه نخست درآمد سرانۀ این کشورها افزایش یافته‌است، ولی شکاف  طبقاتی عمیق‌تر و جمعیت گروه‌های فاقد درآمد و کم‌درآمد افزایش یافته‌است. در مقابل، ثروت طبقات ثروتمند صاحب منافع چند برابر از پیش شده‌اند و  هرم اجتماعی آنان روز به روز قاعده بزرگ‌تری پیدا می‌کند و طبقه متوسط کوچکتر میشود. بر این‌اساس شاهد مهاجرت خیل عظیمی از جمعیت این کشورها به اروپا، آمریکا و سایر کشورهای مهاجرپذیر جهان هستیم.

از دیگر اثرات مخرب و دراز مدت اتوماسیون صنعتی، تولید انبوه زباله در سطح کرۀزمین است. انسان به‌عنوان کارگر پس از سپری‌کردن عمر به خاک سپرده می‌شود و انرژی محبوس در جسم او به خاک باز می‌گردد( جز تعداد معدودی که سوزانده می‌شوند)، ولی ماشین‌ها و ربات‌ها پس از پایان عمر مفید خود و یا اختراع ماشینی جدید با کارآیی بهتر، به‌عنوان زباله‌های صنعتی و مسموم در زمین باقی خواهند ماند و زمین را روز به روز آلوده‌تر و فقیرتر خواهند کرد. حتی امروز که عصر اتوماسیون در مقایسه با تاریخ صنعتی بشر عمر چندانی ندارد، در اطراف بسیاری از مزارع کشاورزی و صنایع تولیدی می‌توان انبوهی از ماشین‌آلات و ادوات غراضه را دید که بخشی از آن‌ها توسط کوره‌های ذوب فلزات بازیافت می‌شوند، اما بخش عظیمی از مواد به‌کاررفته در آن‌ها در زمین باقی می‌مانند. می‌توان پیش بینی کرد که با تداوم روند رو به رشد اتوماسیون، حجم زباله‌های صنعتی رها‌شده در کرۀ زمین به چه مقدار خواهد رسید.

کاهش سهم نیروی انسانی به‌عنوان یکی از منابع تولید و نقش‌آفرینی سرمایه به‌عنوان بازیگر اصلی عرصۀ تولید، بدون توجه به اثرات مخرب این جایگزینی در معاش طبقات پایین، موجب افزایش نرخ بیکاری در جامعه و بروز و گسترش نابهنجاری‌های اجتماعی و رفتارهای خشونت‌امیز است. نیروی کار حذف‌شده ازچرخۀ تولید که در تأمین احتیاجات اولیه خود با مشکل مواجه‌است، قربانی نابرابری فراگیری است که به ‌ناچار در اشکالی چون نارضایتی اجتماعی و خشونت بروز می‌کند.

 

بر این‌اساس آن‌چه که در به‌کارگیری اتوماسیون صنعتی اهمیت دارد، توجه به مختصات اجتماعی و ویژگی‌های نیروی کار در کشورها و جوامع است. نیاز است جوامعی چون جامعۀ ایرانی که از نیروی کار فراوان برخوردارند، در شیوه‌های بهره‌گیری از اتوماسیون‌صنعتی حساسیت بیشتری نشان دهند. کشورهای اروپایی، ژاپن، کره و امثالهم که در صورت عدم استفاده از اتوماسیون صنعتی مجبور به واردکردن نیروی کار خارجی هستند، می‌توانند اتوماسیون را سرلوحۀ سیاست‌های اقتصادی خود قرار دهند تا از ناهنجاری‌های اجتماعی حاصل از ورود مهاجرین جویای کار به کشور خود بکاهند. اما این مسأله در کشورهایی با نیروی کار فراوان و نرخ بیکاری بالا متفاوت است؛ در صنایع این کشورها باید حداقل بهره‌گیری از اتوماسیون‌صنعتی انجام‌شود. حتی اگر با این بهره‌گیری حداقلی از اتوماسیون، سود حاصل از تولید برای بنگاه‌های تولیدی محدود شود. ولی این رویکرد در مقابل، سود کلان اجتماعی برای جامعه به‌همراه خواهد داشت که موجب کاهش نرخ فقر، کمترشدن فاصله طبقات اجتماعی، کاهش حس فراگیر نومیدی، افزایش عزت اجتماعی و احساس تعلق بیشتر به جامعه خواهد شد.

 

(۱) توانایان فرد، حسن (۱۳۸۵). فرهنگ تشریحی اقتصاد. جهان‌رایانه. صفحۀ  .۸۱۷

(۲) Witheford

(۳) کجباف، محمد باقر و فاطمه، رحیمی (۱۳۹۰) مقایسه انگیزه‌های فردی/ اجتماعی و سرمایۀ اجتماعی درگروه‌های درمانی شهر اصفهان. دوفصلنامۀ علمی پژوهشی رویکردهای نوین آموزشی، دانشگاه اصفهان، دورۀ۶، شمارۀ۱، ص ۱۴۸-۱۲۵٫

پست های توصیه شده

یک نظر بدهید